یه تولد دیگه...یا یک قدم نزدیک تر به مرگ!
هر سال که گذشت، از آدمها دورتر شدم...
کادوهای تولد کم شد !
آدمهای بد دیدم...
آدمهای خوب دیدم...
غم دیدم...
دردو، قلبم با تمام وجود حس کرد!
تنهایی رو بلد شدم، اما واسم عادت نشد
من یاد گرفتم تنهایی خوبه ...
یاد گرفتم با داشته هام زندگی کنم...
یاد گرفتم اونایی که میگن میمونن، میرن!
بارفتن یه سری آدمها از زندگیم، باورام هم رفت!
اما باورای جدید ساختم...
لبخندای جدید زدم
من یاد گرفتم زندگی کنم...
حتی شده با درد!!!
خـودم؛تـــولــدت مـــبارک...
تو تنهایی کسی هستی که همیشه بودیُ ندیدمت
تو تنها کسی هستی که هرگز ترکم نکرد...
خـــــودم؛ تـــولــدت مبــــــــارک
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1